به مناسبت 25 محرم روز شهادت امام سجاد علیه السلام
۩✿۩خوشههایی از فضایل امام سجاد (ع) ۩✿۩
را با هم مرور
می کنیم
کاش ما هم کبوترت بودیم
آستان بوس محضرت بودیم
کاش با بال های خاکی مان
لااقل سایه گسترت بودیم
کاش ما هم به درد می خوردیم
فرش قبر مطهرت بودیم
عبادت امام سجاد(ع) از زبان امام صادق(ع)
روزی امام صادق (ع) از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
ذکری به میان آورد و او را تعریف کرد و فرمود:
به خدا قسم علی بن ابیطالب لقمه حرامی در دنیا نخورد تا
از دنیا رفت. و هیچ وقت دو کار برای او پیش نیامد که خدا از آنها راضی بود مگر آن
که سختترین آن دو را انتخاب نمود.
و هیچ گرفتاری برای رسول خدا (ص) پیش نیامد مگر آنکه
برای رفع آن، علی بن ابیطالب را خواست زیرا که به او اعتماد داشت .
و هیچ کس از این امت طاقت عمل رسول خدا (ص) نیاورد مگر
علی بن ابیطالب (ع)، و آنگاه که کاری
انجام میداد خود را میان بهشت و جهنم میدید، ثواب خدا را امید داشت و از عقابش
میترسید.
هزار بنده آزاد کرد که در آزادی آنها رضای خدا را
میخواست و
همه آنها را با زحمت دست و عرق پیشانی خریده بود.
او به خانواده خویش روغن زیتون، سرکه و خرما میداد
(و خود نان جو میخورد).
لباسش جز از کرباس نبود و اگر آستینش بلند بود، قیچی
میخواست و
اضافه آن را میبرید، از فرزندان و خانوادهاش در لباس و
فقه علی بن الحسین از همه به او شبیهتر بود.
روزی ابو جعفر (امام باقر (ع))، پسرش وارد محضر او شد،
دید از عبادت به حالی رسیده که کسی به حال او نرسیده است، رنگش از کثرت بیداری زرد
شده، چشمانش از کثرت گریه جراحت سفیدی درآورده، پیشانیش از کثرت سجده مجروح گشته، بینیش
از کثرت سجده پینه بسته و ساقها و پاهایش از کثرت ایستادن در نماز ورم کرده بود.
ابوجعفر (ع) فرمود: از دیدن حالش خودداری نتوانسته و به
گریه افتادم ، دیدم او به فکر فرو رفته است، بعد از کمی به من متوجه شد و فرمود:
پسر عزیزم بعضی از آن جزوهها را که عبادت جدّت علی بن
ابیطالب در آنها نوشته شده بود به من بده آنها را به محضرش آوردم مقدار کمی خواند،
بعد به حالت ناراحتی به زمین گذاشت و فرمود:
«من یَقْوی علی عبادة علی (ع)» کی میتواند مانند علی بن
ابیطالب عبادت و تهجد داشته باشد
.
فیاض
عبدالله بن موسی از جدش نقل کرده:
مادرم فاطمه بنت الحسین (ع) مرا امر میکرد تا محضر
دائیم علی بن الحسین (ع) باشم،
من هیچ وقت محضر او نرفتم مگر آن که با خیر و فایدهای
بیرون
آمدم یا خشیت و خوفی از خدا در قلب من پیدا شد از آن
خشیتی که
در او میدیدم و یا علمی که از وی استفاده کردم
توشه سفر آخرت
ابن شهاب زهری در شبی سرد و بارانی آن حضرت را در مدینه
دید
که آردی بر دوش میکشد، گفت:
یابن رسول الله (ص) این چیست؟ امام فرمود:
سفری دارم، برای آن توشهای آماده کرده ام، میخواهم در
جای
محفوظی بگذارم که وقت رفتن با من باشد.
گفت: یابن رسول الله!
بدهید غلام من آن را بردارد ،امام راضی نشد.
گفت: پس بدهید من به جائی که میخواهید ببرم و شما زحمت
نکشید.
امام فرمود: نه، میخواهم آنچه را که در سفر به من یاری
میکند و
وارد شدنم را به آنجا که وارد میشوم نیکو میگرداند
خودم ببرم
و اضافه کرد: زهری!
تو را به خدا پی کار خودت برو و مرا به حال خودم واگذار.
ابن شهاب گوید: بعد از چندی آن حضرت را دیدم که به سفر
نرفته است. گفتم: یابن رسول الله! اثری از سفر در شما نمیبینم؟!
فرمود: سفرم آن نیست که تو گمان کردی بلکه نظرم سفر مرگ
بود
و برای آن آماده میشدم، آماده شدن برای مرگ، دوری از حرام
و
احسان در راه خیر است.
«قال بلی یا زُهْری لیس هو کما ظننت ولکنّه الموت و له
اَستعِدّ، انّما الاستعداد للموت تَجنُّب اِلحرام و بذلُ الندّی فی الخیر».
سیر الائمه: ج
3 ص 201 و 209 تألیف سید محسن امین عاملی.دعای امام سجاد(علیه السلام) برای مختار
وقتی که ابراهیم پسر مالک اشتر، عبیدالله بن زیاد لعین
را در کنار
رودخانه «خاذر» کشت، سر او و سرهای دیگران را نزد مختار
بن ابی عبیده فرستاد.
مختار سر ابن زیاد را به محضر محمد حنفیه و امام سجاد
(علیه السلام) فرستاد، سر عبیدالله را وقتی محضر امام
آوردند که
طعام میل میفرمود.
امام فرمود:
وقتی که مرا در کوفه به مجلس ابن زیاد آوردند او طعام
میخورد
و سر بریده پدرم در کنار او بود.
گفتم:
خدایا! مرا نمیران تا سر ابن زیاد را به وقت طعام خوردن
پیش
من آورند، خدا را حمد میکنم که دعای مرا اجابت فرمود.
سپس امام فرمود:
سر ابن زیاد را بدور اندازند و در روایت ابن نما آمده
که امام سجده شکر کرد و گفت:
«الحمد لله الذی اَدرکَ لی ثاری من عدوّی و جزی اللّه
المختار خیراً»؛
خدا را شکر می کنم که انتقام خون مرا از دشمنم گرفت و
خداوند
به مختار جزای خیر عنایت کند.
سیر الائمه: ج 3، ص 201 و 209، تألیف سید محسن امین
عاملی.
5608سلام دوست گلم...
سایت خیلی زیبایی داری...
اگه افتخار میدی به سایت منم یه سر بزن و سایت خودتو ثبت کن، خوشحال میشم از حضورت...
منتظرتم
سلام
ممنون که سر زدید.