وبلاگ بچه مسجدی ها

وبلاگ بچه مسجدی ها

وبلاگی برای همکاری و هم اندیشی بچه مسجدی ها
وبلاگ بچه مسجدی ها

وبلاگ بچه مسجدی ها

وبلاگی برای همکاری و هم اندیشی بچه مسجدی ها

۩✿۩ خوشه‌هایی از فضایل امام سجاد (ع) ۩✿۩

 





به مناسبت 25 محرم روز شهادت امام سجاد علیه السلام

۩۩خوشه‌هایی از فضایل امام سجاد (ع) ۩۩

را با هم مرور می کنیم




کاش ما هم کبوترت بودیم

آستان بوس محضرت بودیم

کاش با بال های خاکی مان

لااقل سایه گسترت بودیم

کاش ما هم به درد می خوردیم

فرش قبر مطهرت بودیم





عبادت امام سجاد(ع) از زبان امام صادق(ع)‏


روزی امام صادق (ع) از امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ذکری به میان آورد و او را تعریف کرد و فرمود:

به خدا قسم علی بن ابیطالب لقمه حرامی در دنیا نخورد تا از دنیا رفت. و هیچ وقت دو کار برای او پیش نیامد که خدا از آنها راضی بود مگر آن که سخت‏ترین آن دو را انتخاب نمود.

و هیچ گرفتاری برای رسول خدا (ص) پیش نیامد مگر آنکه برای رفع آن، علی بن ابیطالب را خواست زیرا که به او اعتماد داشت .

و هیچ کس از این امت طاقت عمل رسول خدا (ص) نیاورد مگر علی بن ابیطالب (ع)، و آنگاه که کاری انجام می‏داد خود را میان بهشت و جهنم می‏دید، ثواب خدا را امید داشت و از عقابش می‏ترسید.

هزار بنده آزاد کرد که در آزادی آنها رضای خدا را می‏خواست و
همه آنها را با زحمت دست و عرق پیشانی خریده بود.

او به خانواده خویش روغن زیتون، سرکه و خرما می‏داد
(و خود نان جو می‏خورد).

لباسش جز از کرباس نبود و اگر آستینش بلند بود، قیچی می‏خواست و
اضافه آن را می‏برید، از فرزندان و خانواده‏اش در لباس و فقه علی بن الحسین از همه به او شبیه‏تر بود.

روزی ابو جعفر (امام باقر (ع))، پسرش وارد محضر او شد، دید از عبادت به حالی رسیده که کسی به حال او نرسیده است، رنگش از کثرت بیداری زرد شده، چشمانش از کثرت گریه جراحت سفیدی درآورده، پیشانیش از کثرت سجده مجروح گشته، بینیش از کثرت سجده پینه بسته و ساقها و پاهایش از کثرت ایستادن در نماز ورم کرده بود.

ابوجعفر (ع) فرمود: از دیدن حالش خودداری نتوانسته و به گریه افتادم ، دیدم او به فکر فرو رفته است، بعد از کمی به من متوجه شد و فرمود:

پسر عزیزم بعضی از آن جزوه‏ها را که عبادت جدّت علی بن ابیطالب در آنها نوشته شده بود به من بده آنها را به محضرش آوردم مقدار کمی خواند، بعد به حالت ناراحتی به زمین گذاشت و فرمود:

«من یَقْوی علی عبادة علی (ع)» کی می‏تواند مانند علی بن ابیطالب عبادت و تهجد داشته باشد .

فیاض



عبدالله بن موسی از جدش نقل کرده:

مادرم فاطمه بنت الحسین (ع) مرا امر می‏کرد تا محضر دائیم علی بن الحسین (ع) باشم،

من هیچ وقت محضر او نرفتم مگر آن که با خیر و فایده‏ای بیرون
آمدم یا خشیت و خوفی از خدا در قلب من پیدا شد از آن خشیتی که
در او می‏دیدم و یا علمی که از وی استفاده کردم


توشه سفر آخرت

ابن شهاب زهری در شبی سرد و بارانی آن حضرت را در مدینه دید
که آردی بر دوش می‏کشد، گفت:

یابن رسول الله (ص) این چیست؟ امام فرمود:
سفری دارم، برای آن توشه‏ای آماده کرده‏ ام، می‏خواهم در جای
محفوظی بگذارم که وقت رفتن با من باشد.

گفت: یابن رسول الله!
بدهید غلام من آن را بردارد ،امام راضی نشد.

گفت: پس بدهید من به جائی که می‏خواهید ببرم و شما زحمت نکشید.
امام فرمود: نه، می‏خواهم آنچه را که در سفر به من یاری می‏کند و
وارد شدنم را به آنجا که وارد می‏شوم نیکو می‏گرداند خودم ببرم

و اضافه کرد: زهری!
تو را به خدا پی کار خودت برو و مرا به حال خودم واگذار.

ابن شهاب گوید: بعد از چندی آن حضرت را دیدم که به سفر
نرفته است. گفتم: یابن رسول الله! اثری از سفر در شما نمی‏بینم؟!

فرمود: سفرم آن نیست که تو گمان کردی بلکه نظرم سفر مرگ بود
و برای آن آماده می‏شدم، آماده شدن برای مرگ، دوری از حرام و
احسان در راه خیر است.

«قال بلی یا زُهْری لیس هو کما ظننت ولکنّه الموت و له اَستعِدّ، انّما الاستعداد للموت تَجنُّب اِلحرام و بذلُ الندّی فی الخیر».



سیر الائمه: ج 3 ص 201 و 209 تألیف سید محسن امین عاملی.دعای امام سجاد(علیه السلام) برای مختار



وقتی که ابراهیم پسر مالک اشتر، عبیدالله بن زیاد لعین را در کنار
رودخانه «خاذر» کشت، سر او و سرهای دیگران را نزد مختار
بن ابی عبیده فرستاد.

مختار سر ابن زیاد را به محضر محمد حنفیه و امام سجاد
(علیه السلام) فرستاد، سر عبیدالله را وقتی محضر امام آوردند که
طعام میل می‏فرمود.

امام فرمود:
وقتی که مرا در کوفه به مجلس ابن زیاد آوردند او طعام می‏خورد
و سر بریده پدرم در کنار او بود.

گفتم:
خدایا! مرا نمیران تا سر ابن زیاد را به وقت طعام خوردن پیش
من آورند، خدا را حمد می‏کنم که دعای مرا اجابت فرمود.

سپس امام فرمود:
سر ابن زیاد را بدور اندازند و در روایت ابن نما آمده
که امام سجده شکر کرد و گفت:

«الحمد لله الذی اَدرکَ لی ثاری من عدوّی و جزی اللّه المختار خیراً»؛

خدا را شکر می کنم که انتقام خون مرا از دشمنم گرفت و خداوند
به مختار جزای خیر عنایت کند.





سیر الائمه: ج 3، ص 201 و 209، تألیف سید محسن امین عاملی.


 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ستاره رحمانی پنج‌شنبه 15 خرداد 1393 ساعت 14:21 http://setare32.mihanblog.com

5608سلام دوست گلم...
سایت خیلی زیبایی داری...
اگه افتخار میدی به سایت منم یه سر بزن و سایت خودتو ثبت کن، خوشحال میشم از حضورت...
منتظرتم

سلام
ممنون که سر زدید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.