وبلاگ بچه مسجدی ها

وبلاگ بچه مسجدی ها

وبلاگی برای همکاری و هم اندیشی بچه مسجدی ها
وبلاگ بچه مسجدی ها

وبلاگ بچه مسجدی ها

وبلاگی برای همکاری و هم اندیشی بچه مسجدی ها

امام زین العابدین (ع)

امام سجاد (ع)، حضرت امام سجّاد علی بن الحسین (ع) چهارمین امام شیعیان است، پدر بزرگوار آن حضرت، امام حسین (ع) و مادرش شهربانو[1] است و از مشهورترین القاب آن حضرت به زین العابدین و سجّاد می‌توان اشاره کرد. آن حضرت در سال سی و هشت هجری قمری در شهر مدینه دیده به جهان گشود[2] و دوران کودکی خود را در شهر مدینة النبی سپری نمود. در سن دو سالگی جد بزرگوارش امیرالمؤمنین (ع) را از دست داد و پس از آن به مدّت ده سال شاهد امامت عموی بزرگوارش حضرت امام حسن مجتبی (ع) بود و پس از آن در سال 50 هجری قمری دوران امامت پدر بزرگوارش امام حسین (ع) را درک نمود که تا سال 61 هجری در کنار ایشان بود و بعد از محرم آن سال و جریان کربلا به همراه اسرای کاروان به کوفه و شام رفته و سپس به مدینه بازگشتند. تا آنکه در سال 94 یا 95 هجری در این شهر به شهادت رسیده و در قبرستان معروف بقیع در کنار عموی گرامی‌اش امام حسن (ع) به خاک سپرده شد. خلفای معاصر حضرت 1- یزید بن معاویه (61 – 64 هـق) 2- معاویة بن یزید (چند ماه از سال 64 هـق) 3- مروان بن حکم (نه ماه از سال 65 هـق) 4- عبدالملک بن مروان (65 – 86 هـق) 5- ولید بن عبدالملک (86 – 96 هـق) البته لازم به تذکر است که هم زمان با یزید و خلفای پس از وی "عبدالله بن زبیر" برای خود در مکه و مدتی در عراق حکومت می‌کرد تا اینکه در سال 73 توسّط نیروهای عبدالملک به قتل رسید.[3] بیماری امام سجاد (ع) برخی از افراد ناآگاه امام را به عنوان فردی بیمار می‌دانند؛ لیکن باید دانست که حضرت امام زین العابدین (ع) به غیر از ایام عاشورای سال 61 هجری در حدود 35 سال بعد از آن از سلامت کامل جسمی برخوردار بوده‌اند و بی‌شک بیماری موقت آن حضرت، عنایت خداوندی بوده است تا بدان وسیله از جهاد معذور بمانند [4] و امر امامت را پس از شهادت پدر بزرگوارش بر عهده بگیرند. عصر اختناق حادثه عاشورا اگر چه ضربۀ سنگینی بود که بر پیکرۀ نهضت شیعه وارد شد و انعکاس این خبر موجی از رعب و وحشت را در سرتاسر ممالک اسلامی به وجود آورد و این رعب و اختناق با بروز فاجعه حرّه در مدینه و سرکوب بی-رحمانه مردم مدینه توسط نیروهای یزید در سال 63 هـق شدّت یافت، لیکن این روند باعث تزلزل در اجتماعات شیعیان نگردید و شاهد این مسأله قیامهائی است که بعد از آن به انتقامجوئی از شهدای کربلا اتفاق افتاد، بلکه حادثه عاشورا در تحکیم هویت شیعه و عقائد آن نقش بسیار مهمی را بر عهده داشت. امام سجاد (ع) پس از واقعه عاشورا بسیار می‌گریست و این گر یه‌ها در راستای زنده نگه داشتن قیام عاشورا و اهداف آن بود، به هر حال بعد از عاشورا، یاران حقیقی ایشان بسیار کم شدند تا جائی که فرمود: «در کل مدینه و مکه بیست نفر نیستند که ما را دوست بدارند»[5] مورخ معروف، مسعودی می‌نویسد: «علی بن الحسین امامت را بصورت مخفی و با تقیه شدید و در زمانی دشوار عهده‌دار گردید»[6] در برخی روایات تعداد دوستداران واقعی و حقیقی اهل بیت در آن زمان سه نفر و در برخی پنج نفر ذکر شده است که این بیانات حاکی از جو شدید و اختناق حاکم در عصر امام زین العابدین(ع) است. پیام رسان کربلا یکی از نقاط روشن زندگانی حضرت، افشاگری ایشان در مورد ظلم و جنایات حکومت اموی و معرفی خاندان پیامبر به عنوان ائمه راستین و خلفای بر حق بود. اولین کلمات امام (ع) بعد از عاشورا در بازار کوفه ایراد شد که پس از معرفی خود به سرزنش مردم پرداخت. به دنبال این کلمات صدای شیون مردم کوفه از هر سو به پا خواست و در خواست عفو و کمک کردن به اهل بیت نمودند که امام در جواب آنان فرمود: «هیهات ای فریبکاران دغل باز! ای اسیران شهوت و آز! می‌خواهید با من هم کاری کنید که با پدرانم کردید؟...»[7] و همچنان افشاگری امام در دارالاماره و با سخنرانی در شهر کوفه و سپس در شام ادامه یافت و از همه معروفتر صحبت امام در جلوی یزید و روی منبر که به معرفی کامل اهل بیت (علیهم السلام) و هدف از قیام پدر بزرگوارش پرداخت و حکومت اموی را کاملاٌ رسوا نمود که مشروح آن در بحار الأنوار نقل شده است.[8] حضرت به خاطر جو اختناق حاکم دست به مبارزات روشنگرانه‌ای زدند که بیشتر در قالب تبیین معارف حقۀ اهل بیت (علیهم السلام) بود. از جمله بیانات ایشان کتاب گرانسنگ صحیفۀ‌سجادیه است که مشتمل بر پنجاه و چهار دعا است. یکی دیگر از فعالیتهای امام، مبارزات و برخوردهای ایشان با علمای درباری بود. "زهری" که یکی از علمای به نام زمان بود، مدتی از طرف بنی امیه در منطقه‌ای حکمرانی می‌کرد، روزی او کسی را تنبیه کرد و در اثر آن تنبیه فرد کشته شد. "زُهری" ترک خانه و شهر کرد و در بیابانها زندگی می‌کرد که حضرت امام سجّاد (ع) در دیدار او فرمود: «ناامیدی تو از گناهت بدتر است از خدا بترس و توجه و استغفار کن و خونبهای مقتول را برای وارث او بفرست و بر میان خانواده‌ات برگرد.»[9] با توجه به سوابق سیاه "زهری" در دربار اموی، حضرت برایش نامه‌ای کوبنده نوشت و او را توبیخ نمود و در آخر نامه نیز او را به ضایع کردن دین متهم گردانید.[10] این گوشه‌ای بود از سیره حضرت و امّا عبادت او چنان معروف بود که ملقب به "زین العابدین" شد که این مختصر از شرح آن عاجز است. انشاء‌الله خداوند همه ما را از رهروان حقیقی ایشان قرار دهد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.