وبلاگ بچه مسجدی ها

وبلاگ بچه مسجدی ها

وبلاگی برای همکاری و هم اندیشی بچه مسجدی ها
وبلاگ بچه مسجدی ها

وبلاگ بچه مسجدی ها

وبلاگی برای همکاری و هم اندیشی بچه مسجدی ها

رضا سگه …

 یه لات بود تو مشهد … هم سگ خرید و فروش می کرد و هم دعواهاش از نوع … بود …
یه روز داشت میرفت سمت کوه سنگی برای دعوا و غذا خوردن … دید یه ماشین داره تعقیبش می کنه … آرم ماشین : ” ستاد جنگهای نا منظم” راننده، شهید چمران …
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت : ” فکر کردی خیلی مردی ؟! ”
- بروبچه ها اینجور میگن !!
- اگه مردی بیا بریم جبهه …
به غیرتش بر خورد … راضی شد …. بردش جبهه …
شهید چمران تو اتاق نشسته بود … یه دفعه دید که صدای دعوا میاد ! … با دست بند، رضارو آوردن تو اتاق … رضارو انداختنش رو زمین
…. : ” این کیه آوردید جبهه ؟! … “
رضا شروع کرد به فحش دادن …چه فحشای رکیکی… اما چمران مشغول نوشتن بود…
دید که شهید چمران توجه نمیکنه …. یه دفه داد زد : ” کچل با توام …!!!! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد : ” بله عزیزم ! چی شده عزیزم ؟ چیه آقا رضا ؟ چه اتفاقی افتاده ؟ “
قضیه این بود…. آقا رضا داشت میرفت بیرون …. بره سیگار بگیره و برگرده … با دژبان دعواش شده بود ….
شهید چمران : ” آقا رضا چی میکشی ؟!! …. برید براش بخرید و بیارید …! ”
شهید چمران و آقا رضا … تنها تو سنگر …
آقا رضا : میشه یه دو تا فحش بهم بدی ؟! کشیده ای، چیزی !!
شهید چمران : چرا ؟!
آقا رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده … تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه …
شهید چمران : اشتباه فکر می کنی …! یکی اون بالاست، هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده … هی آبرو بهم میده … تو هم یکیو داشتی که هی بهش بدی میکردی بهت خوبی می کرده …! گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم … یکم مثل اون شم …!
آقا رضا جا خورد ………. تلنگر خورد به شحصیت معنویش………. رفت تو سنگر نشست …آدمی که مغرور بود و زیر باز کسی نمیرفت زار زار گریه می کرد …عجب! یکی بوده هرچی بدی کردم بهم خوبی کرده؟
اذان شد ….. آقا رضا اولین نماز عمرش بود ……. رفت وضو گرفت … سر نماز ، موقع قنوت صدای گریش بلند بود …
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد ….. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد …
آقا رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد …. فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش …
توبه واقعی و یه نماز واقعی …
رضا سگه … یه لات بود تو مشهد … هم سگ خرید و فروش می کرد و هم دعواهاش از نوع … بود …<br />یه روز داشت میرفت سمت کوه سنگی برای دعوا و غذا خوردن … دید یه ماشین داره تعقیبش می کنه … آرم ماشین : ” ستاد جنگهای نا منظم” راننده، شهید چمران …<br />شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت : ” فکر کردی خیلی مردی ؟! ”<br />- بروبچه ها اینجور میگن !!<br />- اگه مردی بیا بریم جبهه …<br />به غیرتش بر خورد … راضی شد …. بردش جبهه …<br />شهید چمران تو اتاق نشسته بود … یه دفعه دید که صدای دعوا میاد ! … با دست بند، رضارو آوردن تو اتاق … رضارو انداختنش رو زمین<br />…. : ” این کیه آوردید جبهه ؟! … “<br />رضا شروع کرد به فحش دادن …چه فحشای رکیکی… اما چمران مشغول نوشتن بود…<br />دید که شهید چمران توجه نمیکنه …. یه دفه داد زد : ” کچل با توام …!!!! “<br />یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد : ” بله عزیزم ! چی شده عزیزم ؟ چیه آقا رضا ؟ چه اتفاقی افتاده ؟ “<br />قضیه این بود…. آقا رضا داشت میرفت بیرون …. بره سیگار بگیره و برگرده … با دژبان دعواش شده بود ….<br />شهید چمران : ” آقا رضا چی میکشی ؟!! …. برید براش بخرید و بیارید …! ”<br />شهید چمران و آقا رضا … تنها تو سنگر …<br />آقا رضا : میشه یه دو تا فحش بهم بدی ؟! کشیده ای، چیزی !!<br />شهید چمران : چرا ؟!<br />آقا رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده … تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه …<br />شهید چمران : اشتباه فکر می کنی …! یکی اون بالاست، هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده … هی آبرو بهم میده … تو هم یکیو داشتی که هی بهش بدی میکردی بهت خوبی می کرده …! گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم … یکم مثل اون شم …!<br />آقا رضا جا خورد ………. تلنگر خورد به شحصیت معنویش………. رفت تو سنگر نشست …آدمی که مغرور بود و زیر باز کسی نمیرفت زار زار گریه می کرد …عجب! یکی بوده هرچی بدی کردم بهم خوبی کرده؟<br />اذان شد ….. آقا رضا اولین نماز عمرش بود ……. رفت وضو گرفت … سر نماز ، موقع قنوت صدای گریش بلند بود …<br />وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد ….. صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد …<br />آقا رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد …. فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش …<br />توبه واقعی و یه نماز واقعی …

خطاب به داعشی های حروم زاده:

خطاب به داعشی های حروم زاده:
ای وای اگر پا به حرم بگذاری ...
یک تکه ز دیوار حرم برداری...
شیعه به بین الحرمین حساس است...
گفتم که به گوش سگیت بسپاری...
ما از سبوی شاه دین مجنون و مستیم...
برگرد تا سربند یــا زهــرا نبستیم...

لطفا نظر بدهید

سلام به شما که داخل وبلاگ هستی.....

ممنون که به وبلاگ خودت سر زدی...

پس تا داخل وبلاگ هستی:


_*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|___͡͡͡ _▫_͡ ___͡͡π__͡͡ __͡▫__͡͡ _|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

ماجرای روز عید غدیر

ماجرای روز عید غدیر

 

عید غدیر, روز  عید غدیر, داستان  عید غدیر

غدیر اکمال دین و اتمام نعمت

غدیر اساس دین اسلام و ثمره نبوت پیامبر(ص) است. نام غدیر تعیین کننده صراط مستقیم تا آخرین روز دنیاست،‌ و خطابه غدیر زنده‌ترین سند آن نتیجه‌اش، ولایت امیرالمومنین (ع) است. در طول تاریخ بعثت پیامبر اسلام تنها حکم غدیر است که با مقدماتی خاص دور مکانی خاص و در بین اجتماعی عظیم مطرح شده است، زیرا احکام الهی دیگر یا در مسجد پیامبر(ص) و یا در خانه آن حضرت برای عده‌ای گفته می‌شد و بعد خبر به همه می‌رسید. از این رو ما می‌توانیم به متمایز بودن مسئله غدیر پی ببریم.1

ماجرای غدیر

در سال دهم هجرت پیامبر (ص) از طرف خداوند مأمور شدند تا دو مسئله مهم دین اسلام را به مردم ابلاغ نمایند و آن دو مسئله عبارت بودند از حج و ولایت و خلافت دوازده امام (ع). پس از این اعلان مردم با عجله آماده خروج از مکه شدند. بعد از اینکه افراد به محل غدیر خم رسیدند پیامبر بر روی منبری که در زیر درخت کهنسالی که در آنجا بود ساخته بودند رفت و سپس دستور داد تا امیرالمومنین (ع) را فراخواندند و دستور دادند بالای منبر پیامبر و دست راست آن حضرت بایستد، پس پیامبر منتظر ایستادند تا مردم کاملاً جمع شدند و آنگاه خطابه رسمی خود را بیان نمودند.

 

ایشان در اثنای خطبه دو عمل را انجام دادند، در ابتدا پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمومنین(ع) برای اینکه هرگونه شک و شبهه‌ای را برطرف نموده باشند پس از شرح مقام ولایت به صورت لسانی حضرت علی(علیه‌السلام) را جانشین خود خواندند و آن را بدینگونه عنوان کردند که: «باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمی‌کند مگر این که کسی که دست او را می‌گیرم و او را بلند می‌کنم و بازویش را گرفته‌ و او را بالا می‌برم» سپس حضرت بازوان علی (ع) را گرفتند سپس فرمودند: «هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست». و اقدام عملی دوم حضرت پیامبر، بیعت گرفتن از مردم بود، چون زیاد بود و گرفتن بیعت از آن جمعیت انبوه غیرممکن بود لذا ممکن بود که افرادی به بهانه‌های مختلف از بیعت شانه خالی کنند، حضرت فرمودند به خاطر ازدحام جمعیت امکان بیعت‌گرفتن از همه وجود ندارد این سخن را که من می‌گویم تکرار کنید و بگویید: «ما فرمان تو را از جانب خداوند که درباره علی‌بن‌ابیطالب و امامان و مریدانش به ما رساندی اطاعت می‌کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این مدعا بیعت می‌کنیم... عهد و پیمان در این‌باره برای آنان از ما از قلب‌ها و جان‌ها و زبان‌ها و ضمایر و دستانمان گرفته شد. هر کس با دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است».

 

وقتی کلام حضرت پایان یافت همه مردم سخن ایشان را تکرار نمودند و بدینوسیله بیعت عمومی گرفته شد. در مراسم بیعت، پیامبر (ص) عمامه خود را که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین (ع) قرار دادند.

 

ادعای منافقان و دشمنان علی مبنی بر اینکه هدف از مراسم غدیر، اعلان دوستی حضرت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و اله) به علی(علیه‌السلام) است:

پیامبر زمانی که صحابه جمع شدند تا ایشان خطبه غدیر و مراسم غدیر را اجرا کنند و فرمودند: «ای مردم من علی را دوست دارم!» و چند بار این جمله را تکرار نمودند و سؤالی که مطرح می‌شود این است که آن حادثه‌ای که پیامبر می‌خواست مردم ببینند و آن را به گوش دیگران برسانند آیا به این علت بود که پیامبر علی را دوست دارد؟ آیا چنین حرکتی از یک انسان عادی قابل قبول است؟ و آیا حرکتی بیهوده نبوده است؟ و مگر مسلمانان نمی‌دانستند که پیامبر را دوست دارد؟ ولی می‌توان این موضوع را اینگونه پاسخ داد که اگر روز غدیر تنها برای ابلاغ دوستی بود، پس چرا جبرییل، آن فرشته بزرگ وحی بیاید و رسول خدا را از پیام وحی آگاه کند و چنانکه خود شخص رسول خدا (ص) فرمودند: همانا جبرییل که درود خدا بر او باد سه بار بر من نازل شده و سلام خدا را رساند، و فرمود که در این مکان (غدیرخم) توقف نمایم، و به سیاه و سفید شما اعلام کنم که علی‌بن‌ابیطالب وصی و جانشین و پیشوای شما بعد از من است، جایگاه او نسبت به من، مانند هارون نسبت به موسی پیامبر است، با این تفاوت که پس از من پیامبری نخواهد آمد، علی(ع) پس از پیامبر، رهبر شماست، و خداوند بزرگ آیه‌ای در قرآن در همین مسئله نازل فرموده که: همانا رهبر و سرپرست شما خدا و رسول او و کسانی که ایمان آوردند و نماز را به پای دارند، و در حال رکوع زکات بپردازند. همانطور که می‌دانیم علی‌(علیه‌السلام) نماز را به پاداشت، و در حال رکوع زکات پرداخت و در هر حال خدا را می‌طلبید و اگر هدف آن حضرت تنها اعلان دوستی با علی (علیه‌السلام) بوده، پس چرا آیه نزول آیه 55 سوره مائده (بلغ ما انزل الیک) به اعلام رهبری امام علی (علیه‌السلام) ارتباط دارد که در این آیه خداوند می‌فرماید: ای رسول خدا آنچه درباره علی از طرف خدا بر تو نازل شد، ابلاغ کن یعنی رهبری علی (علیه‌السلام) بر امت اسلامی را به مسلمانان بازگو و چرا در سخنرانی خود، امامت و وصایت امام علی (علیه‌السلام) را آشکارا بیان نمود.2

خطابه‌های قبل از غدیر

اولین خطابه حضرت رسول در منا بود. این خطبه اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر مال، و جان و آبرو داشت، سپس آن حضرت خونهای به ناحق ریخته شده و اموال به ناحق گرفته شده در دوران جاهلیت را بخشیدند تا بدین وسیله کینه‌توزی‌ها از بین برود، و سپس در این خطابه فرمودند: «اگر من نباشم علی‌بن‌ابیطالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد» و سپس ایشان حدیث ثقلین را بیان فرمودند: « من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می‌گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی‌شوید: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل‌بیتم».

 

دومین خطابه را حضرت در مسجد حنیف در منا فرمودند: ایشان در این خطبه به اخلاق عمل، دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند.3

نگاهی به حدیث روز غدیر در منابع اهل سنت

در صفحات 56/ 55 ج اول سنن ابن‌ماجه چنین آمده است که: «همراه رسول خدا از سفر حج برمی‌گشتیم که در میان راه ایشان دستور دادند تا همه افراد جمع شدند، آنگاه خطاب به جمعیت فرمودند: آیا من بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر نیستم؟ گفتند: آری، فرمود: این شخص- علی (علیه‌السلام)- ولی هر کسی است که من مولای اویم، خدایا! دوست بدار هر که را که او را دوست می‌دارد و دشمن بدار هر که را که او را دشمن می‌دارد.

 

ترمذی در ج دوم جامع خود با سند خویش از مسلمه‌بن کهیل نقل می‌کند که می‌گفته است، از ابوالطفیل شنیده که او از ابوسریحه یا از زیدبن ارحم از فرموده رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و آله) نقل کرده که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و آله) فرموده‌اند: «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست». کتاب مجمع الزوائد خود، حدیث غدیر را نخست به نقل از طیرنی آورده و سپس از گفته علی(علیه‌السلام) نیز نقل می‌کند که فرموده است: به دستور پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و آله) در منطقه خم نخست زیر درختی را از خار و خاشاک پاک کردند، آنگاه پیامبر در حالی که دست مرا در دست گرفته بودند: خطاب به مردم فرمودند: ای مردم! آیا شما گواهی نمی‌دهیدکه خداوند پروردگار شماست؟ گفتند: آری، گواهی می‌دهیم. سپس فرمود: آیا گواهی نمی‌دهید به اینکه خدا و رسول او بر شما از خودتان سزاوارترند و اینکه خدا و رسول خدا مولای شمایند؟ گفتند: آری، همین‌گونه است. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و اله) فرمودند: هر کس که خدا و رسولش مولای اویند این مرد مولای او خواهد بود.4

غدیر از نظر اهل‌بیت (علیه‌السلام)

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و اله) فرمودند: روز غدیرخم برتر اعیاد امت من است و آن روزی است که خدای متعال به من امر فرمودند تا برادرم علی‌بن‌ابیطالب (علیه‌السلام) را به عنوان علم (هدایت) برای امتم معرفی کنم، تا پس از من به وسیله او هدایت شوند.

حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرمایند: ایشان در سالی که روز جمعه و عیدغدیر در یک روز افتاده بود فرمودند: امروز، روزی بس بزرگ است. امروز روز کامل‌شدن دین است، امروز روز عهد و پیمان است. امروز،‌ روز بیان حقایق ایمان است. امروز روز راندن شیطان است.

 

حضرت فاطمه زهرا(س): محمدبن‌لبید گوید: روزی به حضرت فاطمه‌(س) عرض کردم، آیا رسول خدا بر امامت علی‌(علیه‌السلام) تصریح فرمودند: حضرت فرمودند: و اعجبا، آیا روز غدیر را فراموش کردید! امام حسن مجتبی: در سال 41 هجری، زمانی‌ که امام حسن مجتبی(علیه‌السلام) می‌خواست پیمان صلح را با معاویه منعقد کند خطبه‌ای خواندند که در ضمن آن خطبه فرمودند: این امت، جدم(صلی‌الله‌علیه‌و اله) را دیدند و از او شنیدند، که دست پدرم را در غدیرخم، به دست گرفت و به آن‌ها فرمود: (من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه، سپس به آن‌ها امر فرمودکه حاضران به غایبان بگویند.

 

امام محمد باقر(علیه‌السلام) فرمودند: ابلیس چهار روز از سر ضعف و عجز ناله سرداد: روزی که مورد لعن قرار گرفت، روزی که به زمین فرستاده شد، روزی که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و اله) به نبوت مبعوث شد، و روز عیدغدیرخم.5

 

در کتاب ثواب الاعمال روایتی به نقل از قاسم‌بن‌یحیی از پدربزرگش حسن‌بن‌راشد آمده که گفته است: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: فدایت شوم آیا برای مسلمانان عید دیگری جز فطر و قربان وجود دارد؟ فرمود: ای حسن! آری، عیدی که از این دو عید شریف‌تر و برتر است. گفتم: آن کدام است؟ فرمود: روزی که امیرالمومنین برای مردم به عنوان نشانه هدایت برگزیده شد. پرسیدم: کدام روز هفته بوده است؟ فرمود: روزی در سال‌ها تغییر می‌کند، آن‌ روز هجدهم ذی‌حجه است گفتم: فدایت شوم، برای ما چه کاری شایسته است که در آن روز انجام دهیم؟ فرمود: ای حسن! آن روز را روزه بگیر و فراوان بر محمد اهل‌بیت او درود فرست و به پیشگاه خداوند از آنان که بر ایشان ستم کرده‌اند و منکر حق آنان شده‌اند، بیزاری بجوی! و پیامبران گذشته به اوصیای خود سفارش می‌کرده‌اند که این روز را عید بگیرند. حسن‌بن راشد می‌گوید گفتم: برای کسی از ما که آن روز را روزه بدارد چه پاداشی است؟ فرمود: معادل شصت ماه روزه‌گرفتن.6

 

امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: این روز، روز عید اهل‌بیت محمد علیهم‌السلام است. هر کس این روز را عید بگیرد خداوند مالش را زیاد می‌کند.

امام هادی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: روز غدیر روز عید است، و افضل اعیاد نزد اهل‌بیت و محبان ایشان به شمار می‌آید.7

آیا غدیر، یک حرکت دفعی و یک عمل یک‌باره بود یا در مورد آن تصمیم گرفته شد؟

یکی از سؤالاتی که درمورد غدیر مطرح می‌شود این است که آیا این ماجرا یک حرکت دفعی بوده یا در مورد آن تصمیم گرفته ‌ شده است؟ و یا اینکه اصلاً بحثی در این رابطه بوده و در سرزمین (جحفه) یک مرتبه به پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و آله) وحی نازل شد که علی(علیه‌السلام) را به عنوان جانشین خود انتخاب کن در غیر این صورت اصلاً دین را تبلیغ نکرده‌ای، کدام یک از این دو دیدگاه درست است؟ به احتمال زیاد دیدگاه دوم صحیح است و این چنین نبوده که در غدیر و یک مرتبه و بدون هیچ به سابقه‌ای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و آله) وحی شده باشد که علی (علیه‌السلام) را به عنوان جانشین خود معرفی کن واگر معرفی نکنی دین را تبلیغ نکرده‌ای. خیر این‌گونه نبوده‌است زیرا سابقه جانشینی علی(علیه‌السلام) به زمان اعلان رسمی و علنی دین اسلام برمی‌گردد و از زمانی که آیه مبارکه( و انذر عشیرتک الا قربین) نازل شده که طبق آن پیامبر مأمور شدند تا بستگان خود را جمع و آن‌ها را با دعوت و سخن خود آشنا نماید، در همان روز جانشینی علی‌(علیه‌السلام) اعلام شده و از آن پس هم حضرت رسول در طول دوره نبوت خود بارها موضوع جانشینی حضرت علی‌(علیه‌السلام) را مطرح کردند. و در این مورد اسناد بسیار معتبری داریم که حتی برخی از محققین اهل سنت هم به آن اذعان می‌کنند. به عنوان مثال: عمران‌بن حصین می‌گوید: پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و اله) فرمودند: به درستی که علی از من است و من هم از او هستم،‌ و او ولی هر مؤمن است بعد از من.

 

معجزه غدیر

واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه تلقی می‌شد در روز عید غدیر اتفاق افتاد و آن ماجرای «حارث فهوی» بود. در آخرین ساعات از روز سوم،‌ او با 12 نفر از اصحابش نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و آله) آمد و گفت:

 

«ای محمد! سه سؤال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبر خود را از جانب پروردگارت آورده‌ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده‌ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا اینکه درباره علی‌بن‌ابیطالب گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولاه ...» از جانب پروردگار بود یا از پیش خود گفتی؟

 

حضرت در جواب هر سه سؤال فرمودند:«خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرییل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی‌کنم».

حارث گفت: خدایا، اگر آنچه محمد می‌گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست» سخن حارث تمام شد و به راه افتاد. خداوند سنگی از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همانجا او را هلاک کرد. بعد از این جریان، آیه «سال سائل بعذاب واقع، للکافرین لیس له دافع...» (سوره معارج، آیه 21) نازل شد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و اله) به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند آری. با این معجزه، بر همگان مسلم شد که «غدیر» از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.8

نتیجه

روز غدیر به فرموده امام جعفر صادق(علیه‌السلام) بزرگترین و از بهترین اعیاد اسلامی است. غدیر عیدی است که از تمام اعیاد عظمت و شرافت و فضیلت و حرمتش بیشتر است. در این روز پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و اله)  به امر پروردگار حضرت علی(علیه‌السلام) را به امامت و خلافت پس از خود منصوب فرمودند و به نص قرآن کریم در چنین روزی اکمال دین و اتمام نعمت الهی بر مسلمانان گردید و به فرموده امام صادق (علیه‌السلام) لازم است در چنین روز باعظمتی جشن و سرور به پا نمایند و به دیدار یکدیگر بروند و تبریک و تهنیت بگویند.

بعضی از  جهات حکم غدیر را می‌توانم این طور بیان کنم که:

1- خطاب خداوند که «ای پیامبر ابلاغ من آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده که اگر ابلاغ نکنی رسالت خود را نرسانده‌ای که در هیچ یک از فرامین الهی چنین مطلبی گفته‌ نشده است.

2- اقرار گرفتن‌های حضرت ‌رسول از مردم در روز غدیر.

3- مسئله امامت فقط صورت یک خبر و پیام و خطابه ابلاغ نشده بلکه به عنوان حکم و فرمان الهی و بیعت عموم مسلمانان و تعهد آنان اجرا شد.

4- خطاب خداوند که فرمودند: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم» که تا آن روز مشابه آن را هم در هیچ موردی نفرموده بودند.

مقاصد حضرت رسول از خطبه غدیر را در چند مورد می‌توان بیان کرد:

1- نتیجه‌گیری از زحمات 23 ساله با تعیین جانشینی که ادامه دهنده این راه باشد.

2- حفظ دائمی اسلام از کفار و منافقین با تعیین جانشینانی که از عهده این مهم برآیند.

3- اقدام رسمی برای تعیین خلیفه که از نظر قوانین ملل در همیشه تاریخ سندیت دارد.

4- بیان یک دور جامع از برنامه 23 ساله و گذشته و حال مسلمین.

5- ترسیم خط مشی آینده مسلمین تا آخر دنیا.

6- اتمام حجت بر مردم که از مقاصد اصلی در ارسال پیامبران است.

اشعار زیبای عید غدیر خم

اشعار زیبای عید غدیر خم 


اشعار امامت, شعر عید غدیر خم, مولودی عید غدیر

اشعار زیبای عید غدیر خم (2)

 

اشعار امامت, شعر عید غدیر خم, مولودی عید غدیر

اشعار عید غدیرخم

 

مرا غدیر نه برکه، که بیکران دریاست
علی نه فاتح خیبر،که فاتح دلهاست


مرا غدیر نه برکه، که خم جوشان است
علی نه ساقی کوثر،که کوثر عظماست


مرا غدیر نه یک برگ سرد تاریخ است
علی نه شافع محشر، که محشر کبراست


مرا غدیر حریم وصال محبوب است
علی نه همسر زهرا که کیمیای ولاست


مرا غدیر بود پایگاه دانش و دین
علی نه کاتب قرآن که آیت عظماست


مرا غدیر نه یک واژه در دل تاریخ
که جان پناه همه رهروان راه خداست


مرا غدیر نه یک روز اختلاف افکن
که همچو چشمه ی مبعث زلال وحدت زاست


مرا غدیر ندای بلند آزادی است
علی نه حامی بوذر که روح صدق و صفاست


مرا علی نبود خلقتی خدا گونه
چو غالیان نسرایم که مالک دو سراست


اگر نه عالم و عادل مرا نمی شاید
ستایمش که علی عالی و علی اعلاست


بخوان ز سوره انعام علت درجات
علی ز علم و عمل بر جهانیان مولاست


مگوکه مولد او کعبه شد که می گویم
به هر مکان که علی هست کعبه خود آنجاست


هر آن که دم زند از عشق آن ولی والا
علی صفت اگرش نیست، کار غرق خطاست


بخوان تو نامه مولا به مالک اشتر
که طرز فکر علی از خطوط آن پیداست


ببین که در دل آن رادمرد بی همتا
به یاد قسط و عدالت چه محشری بر پاست


بکوش رنگ علی گیری و صفات علی
هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست


به سالروز امامت به جشن عید غدیر
که اشک شوق به چشمان عاشقان پیداست


گل (امید) به لب ها نشاندم و گفتم
خوشا دلی که در آن مُهر مهر میر ولاست

 

اشعار امامت, شعر عید غدیر خم, مولودی عید غدیر

اشعار عید غدیرخم

 

شب عشقه شب شوره شب شب عیده غدیره
شب شادی و سروره که فقط حیدر امیره


دل من مجنون وشیدا غریق دریای شعف شد
فرمانروای کل هستی شه نجف شد شه نجف شد


حب المتین علی مولا عین الیقین علی مولا مرشد جبریل امین یعصوب دین علی مولا


گل خنده می نشینه رولب حوروفرشته
مژده مژده شیعیانش که جاتون توی بهشته


دلداده راه ولایم رهرو راه مرتضایم در آستان خسرو دین گدایم من گدایم
ماه شبم علی مولا تاب وتبم علی مولا نعره مستانه می زنم ذکر لبم علی مولا

 

روی دستای پیمبر رفته بالا دست حیدر
آسمون داره می ریزه به زمین شراب کوثر


تمامی ذرات هستی پیش پای آقام حقیرند حاتم وسلیمان تو درگاش فقیرند فقیرند
بدر الدجا علی مولا شمس الضحا علی مولا دست تو در دست مصطفا دست خدا علی مولا

 

 

اشعار امامت, شعر عید غدیر خم, مولودی عید غدیر